او که حرف میزند پرندهها سکوت میکنند
وقتی آلبرت کوچویی حرف میزند، پرندهها سکوت میکنند؛ همان شبهایی که داستانهای کوتاه میخواند و دربارهی بزرگان ادبیات ایران و جهان با بیان خاص خود ذهن کنجکاو شنونده را به دنیای خیالانگیز شعر و ادب پرواز میدهد. او مردی آرام، با لبخند و با صدایی از جنس خاطرههاست. مردی که بیش از نیم قرن است با دوستداران رادیو همراه است ولی هنوز روزنامهنگاری و نویسندگی برایش طعم دیگری دارد.
چندین تعریف ماندنی برای آلبرت کوچویی و صدایش روایت شده است؛ یک موزیسین قدر در وصف صدای او گفته است که دقیقا نوسان نت را، یک موسیقی خاص را در صدای آلبرت کوچویی حس میکند و با آن زندگی میکند و بسیاری از اثرهایی که میسازد، از ترنم صدای آلبرت کوچویی الهام میگیرد. محمد صالح علا هم میگوید، وقتی آلبرت کوچویی حرف میزند، پرندهها سکوت میکنند.
مخاطبان کوچویی از هر قشری هستند؛ از عوام گرفته تا روشنفکر و سیاستمدار. بسیاری هم میگویند، با صدای برنامههای شبانهی او به خواب میروند که آرامش غریبی میدهد.
کوچویی وقتی این وصفها را بار دیگر میشنود، با تواضع و فروتنی که در چهرهاش میبینیم، میگوید: آن چیزی که در جنس صدای من هست، خدادادی است و خدا را شاکرم. آن آرامش شاید برگرفته از شخصیت خودم باشد. این آرامش را همیشه در صدای خودم حس میکنم. فریاد نمیزنم، اگر هم حرص و جوش بخورم، در درون خودم خرد میکنم. این است که نمیگذارم صدایم آن هیجان، غضب و خشم را حس کند. همیشه آرام است، همیشه مهار شده است.
میگوید: اما میخواهم یک اقرار کنم و آن اینکه از صدای خودم خوشم نمیآید. کمی میشنوم و میگویم دیگر بس است. نمیدانم چرا؛ البته عاشق صداهای دیگرم.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |