مقالات

مدیریت فضای سیاسی، اجتماعی و رسانه ای کشور در دوره پسابرجام- حسین نوش آبادی*

 

رویدادهای سیاسی، به ویژه آن دسته از رویدادهایی که تاریخ را به دوره قبل و پس از خود تقسیم می کنند، علاوه بر آنکه نیازمند تحلیل و بررسی ریشه ها، اهداف و نتایجشان هستند، تأثیرات عمیقی در فضای سیاسی- اجتماعی می گذارند.

مدیریت فضای سیاسی، اجتماعی و رسانه ای کشور در دوره پسابرجام- حسین نوش آبادی*

این رویدادها رسانه ها را به سوی استفاده از آن به منظور بهره برداری در سوژه پردازی رسانه ای و شکل دهی به افکار عمومی سوق می دهند.

برجام از آن دسته حوادثی است که تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را به پیش و پس از خود تقسیم می کند.

هر چند برخی تحلیلگران مسائل بین المللی معتقدند، روابط بین الملل نیز پس از حل مسالمت آمیز بحرانِ ساختگی هسته ای، با تقویت گرایش به حل مسالمت آمیز بحران های بین المللی روبرو شده است. تلاش و امیدواری بیشتر برای حل مسالمت آمیز مناقشه های بین المللی به جای استفاده از زور و ابزار قهریه، بخشی از نتایجی است که می توان از فضای جدید به وجود آمده پس از اجرایی شدن برجام انتظار داشت.

همین مسأله نشان می دهد که برجام را نباید صرفاً از زاویه ی منافع سیاسی و جناحیِ گروه ها و احزاب کشور مورد توجه قرار داد، بلکه باید به واکنش های بیرونی، منطقه ای و بین المللی نیز توجه کرد. از همین رو است که مدیریت فضای سیاسی، اجتماعی و رسانه ای کشور پس از برجام موضوعیت می یابد.

علی رغم آنکه فضای سیاسی کشور در دوره ی پیش از برجام، با تکثر آرا و رویکردهای مختلف به نحوه ی حل مسأله ی هسته ای مواجه بود و برخی از افراد و گروه های سیاسی مرزهای میان انتقاد و افترا را درنوردیدند اما دولت تدبیر و امید، ضمن تلاش برای پیشبرد مذاکرات هسته ای، از انسداد فضای سیاسی جلوگیری کرد.

این رویکرد مردم سالارانه در فضای سیاسی قبل از برجام به بعد از آن نیز انتقال داده شده است اما در این میان، لازم است تفاوت هایی را میان قبل و بعد از برجام قائل باشیم. در وضعیت پیش از تصویب و اجرایی شدن برجام، ما با برنامه ی جامعی برای حل مسأله ی هسته ای مواجه بودیم که هنوز در مرحله ی مذاکره و بررسی قرار داشت که لازمه ی آن، ورود افکار مختلف در جهت افزایش کارایی مذاکره کنندگان و استفاده از نظرات کارشناسان حوزه های بین المللی، حقوقی و حتی اقتصادی بود.

این در حالی است در دوره ی پسابرجام، فضای سیاسی با برنامه ی جامعی مواجه است که نیازمند اجرای هر چه بهتر در راستای سیاست های نظام است.

در چنین شرایطی، تشتت، چندپارچگی و نقد برجام در فضای سیاسی، باید جای خود را به وحدت، یکپارچگی و تلاش برای اجرای بهتر آن بدهد و نقش اساسی را در این زمینه گروه ها و احزاب مختلف بازی می کنند، زیرا فضای سیاسی عموماً حاصل تعامل و مناقشه میان گروه های سیاسی است.

این نکته تأکید بر این مسأله را نشان می دهد که مدیریت فضای سیاسی نه به معنای کنترل احزاب و گروه های سیاسی در اظهار نظر، بلکه به معنای ترجیح منافع ملی بر منافع گروهی و حزبی است.

این گروه های سیاسی هستند که باید زمینه را برای استفاده ی بهتر کشور از فضای به وجود آمده در قالب برجام فراهم کنند. به ویژه در شرایطی که برجام در آستانه ی انتخابات، امیدها و انگیزه ها و مشارکت سیاسی را در فضای سیاسی کشور افزایش داده است، لازمه ی مدیریت این فضای سیاسی تلاش برای افزایش هر چه بیشتر مشارکت سیاسی در انتخابات است. زیرا همزمان با رفع تحریم ها، فراهم شدن زمینه ی گشایش در امور اقتصادی، نیازمند امیدواری عمومی و مشارکت مردم در این فرآیند است.

در این میان، مدیریت فضای اجتماعی به معنای تلاش برای افزایش انتظارات عمومی از برجام نیست. یکی از مهمترین مسائلی که دوره ی پسابرجام نیازمند مدیریت است، جلوگیری از انتظارات فزاینده در عرصه ی عمومی است.

درست است که برجام زمینه ی افزایش رشد اقتصادی، و در نتیجه افزایش اشتغال و کاهش فقر را فراهم ساخته است اما این به معنای حل یک شبه ی تمامی مشکلات اقتصادی نیست، زیرا اساسا برخی از این مشکلات اقتصادی حاصل ساختار اقتصادی معیوبی هستند که نیازمند بهبود در گذر زمان است.

در این مسیر اقتصاد مقاومتی یکی از محورهای سه گانه سیاست های کلی برنامه ششم توسعه کشور و شاه بیت این برنامه است.

به طور کلی سیاست هایی که در برنامه ششم توسعه ابلاغ شده، مبتنی بر 8 سرفصل و سه محور و 80 بند است که از این 80 بند 6 بند آن مربوط به امور فرهنگی است.

از این سیاست های شش گانه ای که در فرمایشات رهبری ابلاغ شده است، ارایه و ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی، فرهنگ سازی درباره اصلاح الگوی مصرف و سیاست های اقتصاد مقاومتی و اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور از جمله سیاست های مورد توجه در برنامه ششم توسعه است.

تهیه پیوست فرهنگی برای طرح های مهم در کشور، حضور موثر نهادهای فرهنگی دولتی و مردمی در فضای مجازی به منظور توسعه و ترویج فرهنگ، مفاهیم و هویت ایرانی- اسلامی و مقابله با تهدیدات، توجه ویژه به توسعه و تجلی مفاهیم، نمادها و شاخص های هویت اسلامی- ایرانی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، حمایت مادی و معنوی از هنرمندان، نوآوران، محققان و تولیدکنندگان آثار و محصولات فرهنگی و هنری که مقوم اخلاق، فرهنگ و هویت اسلامی ایرانی و تلاش برای تبیین ارزش های انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دستاوردهای جمهوری اسلامی از دیگر سیاست هایی است که در برنامه ششم توسعه ابلاغ شده است. دولت نیز در مسیر تحقق این سیاست ها ساز وکارهای خود را چیده و در صدد انجام ، اجرا و تحقق آن است.

در این میان سه محور اساسی در سیاست های کلی و برنامه ششم توسعه، اقتصاد مقاومتی، پیشتازی در عرصه علم و فناوری و تعالی و مقاوم سازی فرهنگی است.

امروز از مطالبات رهبر معظم انقلاب، نظام و به تبع آن دولت تدبیر و امید است که چگونه بتوانیم به تعالی و مقاوم سازی فرهنگی بپردازیم.

دولت یازدهم به طور جدی موضوع اقتصاد مقاومتی را دنبال می کند تا با ساز و کار و تدابیر لازم بتوانیم به این هدف فرهنگی نایل شویم.

در چنین شرایطی، مهمترین تلاش ها باید در زمینه ی مدیریت توقعات فزاینده ای صورت گیرد که برجام به دنبال خود دارد. در واقع، مسأله ی اصلی دولت در دوره ی پسابرجام، چگونگی حل مشکلات اقتصادی است که ممکن است در قالب توقعات فزاینده به سرخوردگی اجتماعی منجر شود. مدیریت افکار عمومی و جلوگیری از تبدیل شدن فضای امید به فضای انتظارات گسترده، مهمترین مسأله در مدیریت فضای اجتماعی پسابرجام است.

مدیریت فضای اجتماعی، بیش از آنکه حاصل تلاش های مدیران باشد، نتیجه ی رویکرد رسانه ای در شکل دهی به افکار عمومی است. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی نقشی اساسی در شکل دهی به افکار عمومی بازی می کنند، به افکار عمومی جهت می دهند و می توانند مردم را امیدوار یا مأیوس کنند. در اینجا با دو مسأله مواجهیم:

نخست؛ اینکه بازتاب های رسانه ای داخل کشور، صرفاً به داخل محدود نمی شود بلکه در شرایط جامعه شبکه ای کنونی و عصر اطلاعات، بین المللی شدن اخبار و تحلیل های داخلی، یکی از ویژگی های اصلی فضای رسانه ای است. رسانه های داخلی علاوه بر اینکه می توانند از فضای امید کنونیِ ایجاد شده در فضای سیاسی- اجتماعی را تداوم بخشند، امکان ایجاد زمینه برای کاهش توقعات فزاینده در سطح اجتماع را نیز دارند. در واقع، مدیریت فضای رسانه ای نیازمند تعامل مدیران با فضای رسانه ای است. باید اذعان داشت که رسانه ها استقلال نسبی در جهت گیری، تحلیل و نقد عملکرد دولت دارند، بنابراین مدیریت فضای رسانه ای نه به معنای ارائه ی احکام دستوری بلکه نیازمند تعامل، رایزنی و اقناع است. این رویه می تواند ضمن حفظ فضای امید، به شکل گیری توقعات معقول اجتماعی در زمینه ی حل مشکلات اقتصادی یاری رساند.

دوم؛ اینکه مدیریت بخش عمده ی فضای رسانه ای کشور در شرایط حضور رسانه ی ملی در دست دولت نیست، بنابراین مدیریت این فضا، نیازمند تعامل با رسانه ی ملی است. همانطور که در برنامه ملی گفتمان سازی و فرهنگ سازی اقتصاد مقاومتی ، سازمان صدا و سیما به عنوان دستگاه مسئول معرفی شده و وزارت خانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی ، آموزش و پرورش ، علوم ، تحقیقات و فن آوری و تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان اعضای این کارگروه معرفی شده اند. در شرایط کنونی و با توجه به اجرایی شدن برجام ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری، لازمه ی مدیریت فضای رسانه ای کشور، تعامل رسانه ی ملی با دولت است. به ویژه در شرایطی که انتخابات اسفندماه نزدیک است، افزایش فضای امید در میان افکار عمومی، ترغیب گروه های سیاسی به وحدت و یکپارچگی در راستای منافع ملی و مدیریت توقعات عمومی به ویژه در حوزه اقتصادی از وظایف رسانه ها از جمله رسانه ملی است.

بنابراین در دوره ی پسابرجام با وضعیتی روبرو هستیم که مدیریت فضای سیاسی مبتنی بر وحدت، یکپارچگی و ترجیح منافع ملی بر منافع گروهی و حزبی، مدیریت فضای اجتماعی بر مبنای افزایش فضای امید و مشارکت سیاسی همزمان با معقول سازی توقعات فزاینده ی افکار عمومی از برجام، و مدیریت فضای رسانه ای مبتنی بر تعامل دولت و رسانه ها به ویژه رسانه ی ملی به منظور ایجاد مشارکت عمومی در بهبود هر چه بیشتر اوضاع اقتصادی، می تواند زمینه ی استفاده ی هر چه بهتر از برجام را فراهم کند.

——————————–

*معاون حقوقی، امور مجلس، استانها و سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *