اخبار رسانهمقالات

به بهانه سوم مه، روز جهاني آزادي مطبوعات

پر واز آزادي با قلم
روزها گذشتند و تقويم ها گفتند كه بار ديگر به روز سوم مه رسيديم ؛ روزي كه در تقويم‌ها به نام ركن چهارم دموكراسي و به پاس تاثيرگذاري‌‌شان، روز جهاني آزادي مطب وعات نام گرفته است. مناسبتي كه در لابه‌لاي برگه‌هاي تقويم جا خوش كرده است تا يادآوري كند، حرمت و تاثيرگذاري آنچه را كه از آن با عنوان گذرگاه رسيدن به آزادي ياد مي‌كنند.
مطبوعات ايران نيز در اين سال‌ها با تمام افتان و خيزان حالي‌اش، همپاي ساير همنوعانش در سراسر دنيا سرپا مانده تا از ياد برده نشود، لحن خوش آزادي ميان لهجه روزمرگي ميل به آزادي.به مناسبت روزجهاني آزادي مطبوعات بر آن شديم تا با يادداشت‌هايي از روزنامه‌نگاران نسل ديروز و امروز اين عرصه، مقام آزادي كلمه را پاس بداريم.
مبارزه با فساد بدون مطبوعات ناممكن است
راه ادامه دار آزادی مطبوعات
کامبیز نوروزی
روزها ، بهانه ای برای یادکردن از چیزهایی هستند که در اندیشه و برنامه‌های ما جایگاهی دارند . چیزهایی که نباید فراموش‌شان کرد . باید هر ازگاهی یک‌بار به یادشان آورد ؛ مثل آزادی مطبوعات. توسعه فضای مطبوعاتی و در کنارش توسعه فضای اطلاع رسانی از طریق شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌ها ، از یاد خیلی ها برده است که آزادی مطبوعات ، پایه و اساس آزادی بیان است . اگر می خواهید به جست‌وجو و تحلیل آزادی بیان برآيید ، دنبال آنچه در فضای مجازی و شبکه های اینترنتی و پیام رسان‌ها می‌گذرد ، نروید . مطبوعات و میزان آزادی آن‌ها چگونه است. اگرچه به دلایل مختلف، بخش مهمی از گردش اطلاعات در جامعه امروز ایران در فضای مجازی اتفاق می‌افتد ، اما در شرایط درست و حرفه‌ای و مسئولانه گردش اطلاعات ، بار این امر برعهده مطبوعات است . قلب آزادی بیان ، در لابه‌لای کاغذ مطبوعات می‌تپد . به یمن دولت اصلاحات و تلاش‌های فراوانی که جمع روزنامه نگاران ، از هر مشرب سیاسی به کار بردند ، آزادی مطبوعات گام‌های بلندی برداشته است . اما راه دراز است . امنیت روزنامه‌نگاری از حقوقي است که هنوز پر از مساله است . هنوز برای گرفتن پروانه انتشار یک نشریه ، باید کفش آهنین پوشید و از هفت خوان گذر کرد. هنوز جزای حبس می‌تواند کار روزنامه نگاری را با خطر مواجه کند. هنوز روزنامه نگار در سخت ترین شرایط معیشتی کار می کند و اغلب ، از کمترین مزایای شغلی هم محروم است. هنوز نمی‌توان به فردای بقای یک نشریه مطئن بود و… . این‌ها جملگی چیزهایی ‌اندکه ممکن است مثل باد پايیزی برجان نهال نوپای آزادی مطبوعات ایران ، برگ‌ها را خزانی کنند .
بزرگداشت روز جهانی آزادی مطبوعات ، عادتی همه ساله است . بزرگ می‌داریم روزی را كه روز نفی و انکار بی‌خبری است . روزی که به یاد ما آزادی مطبوعات، حق ذاتی ملت است و اما و اگر برنمی‌دارد . روزی که به یاد ما می‌آورد، دانستن حق ملت است .
آزادی مطبوعات در ایران امروز از حیاتی ترین و فوری ترین نیازهای ملت ایران است. مبارزه با تمرکز قدرت و فساد ، بدون آزادی مطبوعات ناممکن است . بدون آزادی مطبوعات حلقه‌های قدرت را نمی‌توان از سلطه بر حقوق ملت بازداشت . بدون آزادی مطبوعات نمی‌توان در جهان رسانه ای شده از منافع ملی کشور در برابر اغیار دفاع کرد . اگر از اقتصاد ایران بدون نفت چیزی نمی‌ماند ، بدون آزادی مطبوعات احیای نظم و سلامت در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد کشور و تثبیت حقوق ملت ناممکن است . تقارن روز آزادی مطبوعات با هیاهوی انتخاباتی این روزهای ایران ، مناسبتی است که یادمان بیاورد تضمین آزادی مطبوعات از وظایف ريیس جمهور است و آن‌ها نيز که وعده ای می‌دهند، حواس‌شان باشد که چند کلمه خوش آب و رنگ شعار انتخاباتی ، چیزی نیست که فریبا باشد . شعار وسخنی که با سابقه آن‌ها تعارض داشته باشد ، چیزی بی ارزش است . آزادی مطبوعات ، همچون یارانه نیست که وعده سه برابر و پنج برابر کردنش را بدهند و باور شود . آزادی مطبوعات ، آزادی مطبوعات است.
احزاب و رسانه‌ها، همپوشاننده يكديگر هستند
رسانه‌ها، بلاتکلیف میان دو نگاه
جلال خوش‌چهره
فصل انتخابات که می‌شود، یکباره همه حرف‌ها در باره همه موضوعات ریز و درشت به میان می‌آید. گویی تا پیش از این برای بیان حرف‌های ناگفته فرصت نبوده است.
همه مدعیان انتخاباتی و مردم، سخنان و نظراتی را به میان می‌کشند که پيشتر یا گفته نشده بود و یا جرات و ابزار بیان آن‌ها نبود. علت چیست؟ چرا به‌ویژه در جامعه ایرانی غالب سخنوران درست هنگامی که حرف می‌زنند فکر می‌کنند؟ چرا سخنان آنان به گونه‌ای است که گویی پیشتر درباره‌اش اندیشیده نشده و در قالبی معلوم و مفهوم بیان نمی‌شود؟
بدیهه‌گویی جزو خصلت‌های ما شده و درباره موضوعی مثل آسیب‌های اجتماعی که محور دور نخست مناظره نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود، به جرأت می‌توان مدعی شد که هیچ طرح کارشناسی و علمی از سوی غالب مناظره‌گران بیان نشد؟ چرا بیشتر ما ایرانیان در اظهار نظرات خود بیش از آنکه متکی بر معرفت علمی و دانش حاصل از مطالعه جامع و شناخت باشیم، به برداشت‌های شخصی خود تکیه می‌کنیم؟ همین‌طور‌است مواضع نه تنها آحاد مردم بلکه نخبگان سیاسی که گاه برخلاف شناخت جامعه از مواضع آنان، دچار چرخش‌های عجیب و غریب می‌شود.
علت را باید در دو عامل جست‌و‌جو کرد‎‎: نخست، عدم سامان سیاسی در چارچوب یک جامعه مدرن که درآن نخبگان و سیاست‌ورزان، دارای شناسنامه معلوم و شناخته‌شده نزد افکار عمومی هستند. دوم، ناکارآمدی نقش رسانه‌ها در بالا بردن فهم عمومی و ایجاد شفافیت‌های لازم در رمزگشایی از همه آنچه که مردم دربزنگاهی چون انتخابات به آن نیازمندند. اگر‌علت نخست را نبود احزاب یا ناکارآمدی آن‌ها درچارچوب استاندارد و تعریف شده در جوامع بسامان از حیث تعاملات سیاسی برشمریم، اما چرایی عامل دوم، بی‌تردید به عملکرد رسانه‌ها مربوط می‌شود.
رسانه، نماد برجسته جامعه مدرن است و آن را رکن چهارم دموکراسی خوانده‌اند. دلیل این امر،کارویژه این ابزار کلیدی در جامعه‌ای است که از وضعیت سنتی عبور کرده و مردم نه به‌عنوان اعضای منفعل یک جامعه که شهروندانی هستند که می‌توانند برخلاف هرآنچه به شکل رسمی بیان می‌شود، ابراز نظر کنند؛ مخالفت کنند؛ نقد کنند و یا حتی موافقت کنند. این وضع قبل از هرچیز در به‌رسمیت شناختن حقوق شهروندی در جامعه مدرن بستگی دارد. اعضای جامعه مدرن حق دارند بدانند و در‌باره مسائل مختلف اظهار‌نظر
کنند.
احزاب و رسانه‌ها در اینجا به‌گونه‌ای هم‌پوشاننده یکدیگر عمل می‌کنند. احزاب، نیروهای مولود نوگرایی و نوسازی اجتماعی را با منطقی کردن مطالبات، تعریف معلوم و مفهوم از آن و سرانجام پیگیری آن‌ها سامان می‌دهند. در این‌حال رسانه‌ها در دو وضع «ناظر بی‌طرف» و یا «ارگان» احزاب و جریان‌های فکری و سیاسی، بازتاب‌دهنده واقعی و معتمد اخبار و رویدادها می‌شوند. شرط کارآمدی رسانه‌ها به رسمیت شناختن و قبول کارویژه‌های آن از سوی نهادهای رسمی است. دراین‌صورت است که هر رسانه بسته به مقتضای رسالتش از حیث ایفای نقش ناظر بی‌طرف و نمایندگی کردن از افکار عمومی و یا ارگان حزبی و دولتی بودن، برای جذب مخاطبان بیشتر همه تدابیر لازم را به‌کار می‌برد.
اینکه امروز «آماتوریسم» توانسته بر پیکره رسانه‌های کشور آسیب بزند را نه در نیروهای فعال در‌آن، بلکه در دیگرعوامل ساختاری باید جست‌وجو کرد. نمی‌توان با نگاه سنتی از رسانه‌‌ها به‌عنوان نماد مدرنیسم، همان انتظاری را داشت که برای مثال در بزنگاه‌هایی چون انتخابات، قادر به ایجاد آگاهی از پیش، در‌باره مدعیان عمل کنند. رسانه‌ها دراین صورت مانند غالب مردم دچار غافلگیری می‌شوند و تازه مجبورند به بررسی حداقلی در چند‌و‌چون نظرات بپردازند. تازه اگر ظرفیت لازم برای تحمل چنین کاری
فراهم باشد.
تنها با قبول جایگاه رسانه به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی و همه الزام‌های مربوط به آن – که آزادی گردش اطلاعات از جمله آن است – می‌توان از مدیران رسانه‌ها برای آموزش نیروهای خبری و سرمایه‌گذاری در ارتقاي نقش تاثیر‌گذار رسانه‌ها انتظار داشت. آنچه در ایران امروز از رسانه و مدیریت آن دیده می‌شود، بیشتر تن دادن به استمرار رسانه‌های تجربی است که کسب اعتماد مخاطبان، گوهر گمشده آنان است. در این‌صورت همچنان در مواقعی مثل انتخابات، شاهد بهار یکباره و پايیز دوباره نظرات و ایده‌ها خواهیم بود. نمی‌توان خرده گرفت؛ وقتی پیشینه معرفت‌‌آموزی در بستری منطقی شکل نگرفته است.
انفعال محسوس مخاطبان، موجب تهديد وتحديد روزنامه‌ها شده است
مطبوعات، چرخ چهارم دموکراسی
میرا قربانی‌فر
23 سال پیش مجمع‌عمومی سازمان‌ملل متحد با اکثریت آرا، روزی تازه را درتقویم جهانی ثبت کرد؛ روزی که اکنون با عنوان«روزجهانی آزادی مطبوعات»خوانده می‌شود.
مجمع‌عمومی سازمان‌ملل در ۲۰دسامبر ۱۹۹۳میلادی در چهل‌وهشتمین اجلاس خود روز سوم ماه مه هر سال را به‌عنوان «روزجهانی آزادی مطبوعات» اعلام کرد؛ موضوعی که نخستین‌بار به درخواست یونسکو مطرح شد. یونسکو دوسال پیش از آن، در سال 1991 اين درخواست را با عنوان ارتقای آزادی مطبوعات مطرح کرد. یونسکو این نکته را که کشورهای عضو آن مایلند روزسوم ماه مه را «روزجهانی آزادی مطبوعات» بنامند به اطلاع مجمع‌عمومی سازمان‌ملل رساند و در همایشی که به همین منظور توسط یونسکو و سازمان‌ملل متحد درشهر ویندهوك، پایتخت نامیبیا برگزارشد، به تصویب رسید. آزادی رسانه و مطبوعات مانند یک ضمانت‌نامه ازجانب دولت‌ها به رسانه‌های عمومی، در مقابل مواجهه با روندهای محدود‌کننده ابراز نظر درجوامع، محسوب می‌شود که حقوق قانونی رسانه‌ها و همچنین مراجع رفع اختلاف بین رسانه‌ها و شاکیان رامشخص می‌کند. این حقوق دربسیاری کشورها از معاهده‌ای بین‌المللی و تنها یک روز درتقویم فراتر رفته و به‌صورت قانونی و در چارچوب قوانین اساسی آن کشور تعبیه شده‌است تا ازآزادی مطبوعات حمایت شود. برای ما اما این سال‌ها انگار در یک روند تکراری به عادت تبدیل شده است. عادت کرده‌ایم به اینکه به مناسبت فرارسیدن روزجهانی آزادی مطبوعات هر سال به هم تبریک تکراری بگوییم و گاهی هم غم‌نامه بنویسیم و از تحدید آزادی در روزنامه‌های‌مان فغان کنیم. بنویسیم که دانستن حق مردم است. مطبوعات چنان چرخ چهارم، رکن چهارم دموکراسی هستند که تهدید و تحدیدشان می‌تواند به عدم امکان گردش آزاد اطلاعات منجر شود. عادت کرده‌ایم بنویسیم كه روزنامه‌ها فانوس‌های کوچکی هستند برای باقی ماندن نور به سوی دخمه‌های تاریک فساد!
بنویسیم که حقوق ملت‌ها در برابر دولت‌ها تنها درسایه مطبوعات آزاد استیفا می‌شود. بنویسیم که بایدآزادی مطبوعات را پاسداشت و دراین پاسداشت آزادی مطبوعات چه بسیار دولت‌ها که هراسان می‌شوند و مانع می‌تراشند بر سر این روزنه‌های کوچک نور.عادت کرده‌ایم بنویسیم که دغدغه آزادی مطبوعات حق یک ملت است و بنویسیم که آزادی مطبوعات برابر است با حق یک ملت برای آزادی بیان!
اما این‌بار این یادداشت می‌خواهد عادت‌های تکراری را بشکند و از غم دیگری نیز سخن بگوید. می‌خواهد بگوید نهال نورس «مطبوعات مستقل» علاوه‌بر احتیاج به آزادی از سوی دولت‌ها به‌شدت نیازمند مهربانی ازسوی شهروندان است. واقعیت تلخ کاهش تیراژ در روزنامه‌های کاغذی را می‌توان معطوف به‌دلایل گوناگونی دانست اما این نکته ظریف نيز خالی ازتوجه نیست که بی‌مهری مخاطبان و عدم علاقه‌مندی آنان به روزنامه‌های کاغذی و جایگزینی صفحات وب به جای روزنامه‌های کاغذی عامل کمی در این رخداد تلخ نیست. مردمانی که از گزارش‌ها به خواندن تیترشان اکتفا می‌کنند و عادت کرده‌اند ازمصاحبه‌ها تنها آن بخش‌های گلچین شده را که در تلگرام و واتس‌آپ و اینستاگرام تکثیر می‌شود، بخوانند، وجهه دیگر ترسناک آن تحدید مطبوعات مستقل هستند.
آزادی مطبوعات آن‌گاه تحقق می‌یابد که از معنا تهی نشده باشد و هنوز تیترها بتوانند راه خود را در قلب جامعه باز کنند. در جهان امروز، فضای مجازی بي‌شك فاقد اهمیت نیست اما هنوز روزنامه و رسانه، یعنی آن کاغذها که بوی جوهر و چاپخانه می‌دهند. روزنامه‌ها و رسانه‌ها برای آنکه بتوانند به حقیقت، صدای جامعه باشند، برای حفظ استقلال خود نیازمند این هستند که از منابع مالی، سیاسی و اقتصادی بی‌نیاز باشند و برای این حفظ استقلال و بی‌نیازی گاه باید دوربین‌ها از دولت‌ها و حاکمیت‌ها کنده شود و به سوی جامعه و مردم بازگردد. به‌سوی مردمی که می‌توانند بخشی بزرگ از ضمانت استقلال رسانه‌ها باشند اگر اراده جمعی بر این قرار گیرد که از حمایت دست نکشند.گاهی شاید باید از آن حرف‌های تکراری رها شد و سوال را با صدای رسا و بلند از جامعه پرسید که چقدر حاضر هستند بهای آزادی و استقلال مطبوعات را بپردازند؟سوالی که پاسخی ساده دارد؛ مطبوعات، تنها سعه‌صدر دولت‌ها را نمی‌خواهد که مهر و همراهی جامعه را نیز طلب می‌کند. این گزارش‌ها، گفت‌وگوها، مقاله‌ها، خبرها و حرف‌هایی که قرار است تضمینی برای حفظ دموکراسی در جامعه باشد باید خوانندگانی داشته باشد که فراتر از تیترها را بخوانند و برای حفظ آزادی و استقلال رسانه‌های آزاد، بخشی از هزینه را بپردازند و خود را به‌اندازه روزنامه‌نگاران برای حفظ مطبوعات آزاد مسئول بدانند. تنها در جامعه‌ای مسئول و آگاه است که می‌‌توان امید داشت مطبوعات و رسانه‌ها راه را به‌درستی طی کنند و همان چرخ که باید باشند؛ چرخ چهارم دموکراسی.
• روزنامه قانون

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *