امنیت شغلی نداریم/مظلومترین گروهِ خبرنگاران هستیم
وزه کتاب، یکی از حوزههای مغفول سرویسهای فرهنگی رسانههای مختلف کشور است. در ایام نزدیک به روز خبرنگار که همه به یاد این قشر، به عنوان وجدانهای بیدار و آگاه جامعه میافتند، بد ندیدیم سراغ خبرنگاران حوزه کتاب رفته و پای درد ِ دل آنها بنشینیم.
گزارشی پیشرو که همزمان با ۱۷ مرداد روز خبرنگار منتشر میشود بحث و گفتگو با همکارانمان در حوزه کتاب رسانههای دیگر است. در این گزارش با ۳ خبرنگار زن و ۳ خبرنگار مردِ حوزه کتاب گفتگو کردیم؛ شاید تلاشی برای انعکاس رنجهای خبرنگاری باشد.
در این گزارش تلاش شده سخنان خبرنگاران مختلف کتاب، بدون تعارف و صریح منعکس شود تا برآورد دقیقی از مشکلات آنها ترسیم شده و به مدیران یا افرادی که توانایی تغییرات مثبت در این زمینه را دارند، ارائه شود.
در ادامه مشروح گزارش مربوط به خبرنگاران کتاب و سختیهای کارشان را از نظر میگذرانیم:
خبرنگار کتاب مثل چشمهای وسط صحراست
زهرا بخشی خبرنگار کتاب و ادبیات ایسکانیوز میگوید: به نظر من حوزه کتاب، حوزهای است که نیاز به کار بیشتری دارد؛ به ویژه در کشور ما که کتاب و مطالعه به خاطر دردسرها و مشکلات معیشتی مردم، موضوعی کماهمیت است. کتاب مثل حوزه سینما، چندان دیده نمیشود. بنابراین بهنظرم خبرنگار کتاب، مثل چشمه یا برکهای وسط صحراست. او باید دنبال سوژههای جذابی باشد که مخاطب آنها را بخواند. چون همه کتابها جذاب نیستند و خوانده نمیشوند.
وی افزود: بدی حوزه ما این است که چهرهها در آن خیلی دور از دسترس هستند به جز شاعران و چند نویسنده، باقی چهرهها را نمیتوانیم به راحتی ببینیم یا با آنها مصاحبه داشته باشیم. تازه اگر مطلبی را با سختی به دست آورده و رویش کار کنیم، در نهایت و هنگام انتشار گفته میشود که آن را کار نکن! نویسندههای شاخص یا چهرههای مهم حوزه کاری ما، به راحتی با همه خبرنگاران مصاحبه نمیکنند و باید با آنها خیلی آشنا شده باشی و به تبع آنها هم خیلی با تو آشنا باشند تا با مصاحبه و خبر گرفتن موافقت کنند. در حالی که در حوزهای مثل سینما، هر خبرنگاری اگر روز اول کاریاش هم باشد، به هر بازیگری که زنگ بزند، فورا با جواب مثبت روبرو میشود و میتواند مصاحبه بگیرد. گویی حوزه کتاب در انحصار چند خبرنگار قدیمی است که چهرهها اعتماد بیشتری به آنها دارند.
خبرنگار کتاب ایسکانیوز درباره سختیهای کار خبری کتاب، گفت: از جمله سختیهایمان، میتوانم به نمایشگاه کتاب تهران اشاره کنم که تراکم کار بالایی دارد. البته کار در نمایشگاه به نظرم زیباست اما نمایشگاه ما آنطور که باید، نمایشگاه نیست. یعنی یک فروشگاه است و البته ناشران ما هم گناهی در این زمینه ندارند. متاسفانه نمایشگاه کتاب تهران و دیگر شرایط، آنگونه نیست که کشور ما بتواند ادبیاتش را در دنیا چندان نشان بدهند. از طرفی بچههای خبرنگار کتاب هم آنقدرها با زبانهای خارجی و بینالمللی آشنا نیستند؛ هم خبرنگارهایمان هم نویسندههایمان.
بخشی درباره حقوق و مزایای این کار گفت: به نظرم اصلا نمیشود روی حقوق کار خبرنگاری حساب کرد. یعنی به اندازه زحمتی که میکشی، دستمزد نمیگیری. همه دارایی خبرنگار، سلامتی جسمی اوست. یعنی تا روزی میتواند کار کند که روی دوپا بایستد. شرایط رسانهها هم متعادل و ثابت نیست چون به محض تغییر مدیر بالایی و سیاستهایشان، این امکان بالاست که تیمهای رسانهای بیرون انداخته شده و عذر خبرنگار را هم بخواهند.
مظلومترین گروه خبرنگاران هستیم
نفیسه اسماعیلی خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس در گفتگویی که با او داشتیم، گفت: به نظر من خبرنگاری در حوزه کتاب، اگر با علاقه همراه نباشد – یعنی اگر فرد مورد نظرمان، علاقهمند به خود کتاب و کتاب خواندن نباشد، نمیتواند در این حوزه کار کند. یعنی پیش از شروع به کارش باید یک انس و الفتی با کتاب داشته باشد و هر روز ساعاتی را به خواندن کتاب بگذراند تا وقتی که وارد این سیستم و چارت اداری مربوط به کتاب میشود، بتواند از تواناییهایش استفاده کند. خبرنگار کتاب باید بتواند ضمن انجام کارش، از تازههای نشر ایران و جهان اطلاع داشته باشد. هم مطالعه داشته باشد هم نقد کند. او باید بتواند نسبت به جوایز ادبی که یک کتاب و اثر مکتوب را معرفی میکنند، واکنش و موضع داشته باشد. یک خبرنگار کتاب نمیتواند کتاب نخواند و درباره جوایز ادبی موضعی نداشته باشد.
وی در ادامه گفت: اما معمولا خبرنگاران کتاب نمیتوانند به راحتی موضعگیری کنند مگر اینکه موضعشان را از زبان یک چهره مطرح و معروف، بیان کنند. یک گروه تلگرامی بود که عضوش بودم و خبرنگاران کتاب در آن حضور داشتند. این گروه برای نقد کتاب درست شده بود و مدیر گروه یک کتاب را معرفی میکرد و برای هر فرد گروه مدت زمانی تعیین میکرد تا نقدش را ارائه کند. در نهایت هم ضمن جمعبندی نقد همه اعضا روی یک کتاب مشخص و امتیاز دادن به آن، گزارش جامع نقدهای مربوط به آن کتاب در رسانههای خبرنگاران عضو گروه منتشر میشد. اما این گروه چند ماهی است که دیگر فعال نیست و البته شنیدهام که قرار است دوباره فعال شود.
اسماعیلی در بخش دیگری از گفتگو گفت: معمولا در صفحه رسانههای کشورمان، صفحه کتاب توسط مخاطبان کمتر دیده میشود و صفحههایی که مربوط به سینما یا هنرمندان مشهور هستند، بازدید بیشتری دارند. به همین دلیل ما باید برای چهرهسازی تلاش کنیم. خب ما فقط چند چهره مطرح در حوزه خودمان داریم و به همین دلیل هم ناچار به چهرهسازی هستیم. یعنی کار ما فقط چند رضا امیرخانی یا محمود دولتآبادی دارد اما باید برای چهره شدن دیگر افراد، تلاش کنیم و این کار سختی است. مگر اینکه چهرهها یا جوایز ادبی به داد ما برسند تا رسانهها بتوانند روی موضوعات و چهرههای کمتر شناختهشده مانور بدهند.
خبرنگار کتاب خبرگزاری فارس درباره حقوق و مزایای کار خود گفت: چنین بحثی کلا فاجعه است. درد حقیقتا از جایی شروع میشود که دستمزد و حقوق بخواهد با تلاش خبرنگار برابری کند. میگویند خبرنگار باید تامین باشد تا از دردهای مردم بگوید. اما خب در خبرنگاری حوزه کتاب چنین چیزی نیست و به نظرم خبرنگار کتاب مظلومترین گروه خبرنگاران هستند.
مهمترین مشکل صنفی خبرنگاران کتاب عدم ثبات شغل است
الهام عبادتی که سالهاست در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) فعالیت میکند، نیز از دیگر بانوان خبرنگاری بود که برای تهیه این گزارش با او گفتگو کردیم. عبادتی صحبتهایش را در چند محور مطرح کرد و در بخش اول، گفت: ما مشکلات مختلفی در شغلمان داریم که یک گروه از آنها مشکلات صنفی هستند و اصلیترینشان هم عدم ثبات شغلی است. یعنی شما در هر رسانهای هم که کار کنید، ۱۰ سال سابقه هم داشته باشید، هر لحظه این امکان وجود دارد که دیگر با شما قرارداد نبندند و حضورتان در آن رسانه تمدید نشود. بنابراین امنیت شغلی ندارید و مرتب در اضطراب این مساله به سر میبرید که تمدید میشود یا نمیشود؟! به نظرم این اصلیترین مشکل ماست.
این خبرنگار حوزه اندیشه کتاب در ادامه بیان مشکلات خبرنگاران این حوزه گفت: اکثر رسانهها میخواستند خبرنگارها را بیمه کنند اما نمیدانیم چرا این مساله اجرایی نمیشود؛ خلاف دیگر ادارهها و ارگانها که ممکن است کارمندان تغییر وضعیت پیدا کنند؛ یعنی از قراردادی به پیمانی و از پیمانی، قراردادی بشوند. به جز خبرگزاری ایرنا که کارمندان وضعیت کارمندی دارند و پس از ۱۵ سال میتوانند کارمند سازمانی بشوند، این وضعیت در دیگر رسانهها وجود ندارد. مشکل دیگر نبود انجمنها و اتحادیههای ویژه خبرنگاران است که تا الان یک اتحادیه صنفی نبوده که به کار خبر بپردازد و اجازه تشکیل چنین اتحادیهای را نمیدهند.
خبرنگار کتاب خبرگزاری ایبنا ادامه داد: مشکل سوم، موضوع نسبت مزایا به ساعت کاری است. خبرنگاران ساعت کاری مشخصی ندارند و استرس و فشارِ کارِ خبر هم بالاست. الان پس از این همه سال کار در حوزه خبرنگاری و کتاب، پایه حقوق من یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است از به نظرم از حقوق پایه یک منشی کمتر است. این وضعیت مالی در اکثر رسانههای ما وجود دارد. اما در حوزه خود کار خبرنگاریِ کتاب، خبرنگاران کتاب نسبت به دیگر حوزهها، مهجورتر هستند. اگر بخواهید خبرنگارِ حرفهایِ حوزه کتاب پیدا کنید، به مشکل برخواهید خورد؛ هم بحث داشتن دانش این کار است و هم مسائل دیگر. سالهای پیش خبرنگاران بیشتری داشتیم که باسواد بودند و علم و دانش حوزه تخصصی خود را داشتند. اما این روزها به راحتی اسم روزنامهنگار به این و آن اعطا میشود. در حالی که کمی پیشتر، این لقبِ روزنامهنگار به هرکسی داده نمیشد و یک شاخصههایی داشت.
عبادتی گفت: فشارهای بیرونی کار خبر زیاد است و ای کاش حداقل از درون سازمان رسانهها از طرف مدیران فشاری به خبرنگاران وارد نمیشد. حداقل با کارهای مثبتی مثل درست شدن قضیه قراردادها یا بیمه خبرنگاران، کمی دلمان را خوش میکردند. این روزها خبرنگار هم از طرف مدیران خودش سرزنش میشود هم از طرف افراد بیرون از رسانهاش. محدودیتهایی که بیرون از سازمان رسانه وجود دارد، باعث میشود که خبرنگار نتواند به عنوان وجدان بیدار جامعه همه مشکلات و مسائل را مطرح کند. یعنی عملا خودمان هم دچار یک خودسانسوری شدهایم که این رفتار، خبرنگار را تبدیل به کارمند میکند.
وی گفت: در حوزه کاری ما، در زمینه سوژهها و چهرهها میتوانم بگویم که آدمهای حوزه کتاب، متاسفانه پس از چند سال دیگر حرف جدیدی برای گفتن ندارند و گفتههایشان را پیشتر شنیدهایم که حالا داریم بازنشرشان میکنیم. حوزه من، اندیشه است و بیشتر با مسائل علمی سر و کار دارم. شاید دلیل این وضعیت این باشد که نهاد علم در کشورمان، تولید و نظریهپرداز ندارد. یعنی غولهای حوزه کاری من، افرادی هستند که پیر شدهاند و جایگزین جوانی ندارند که بیاید و حرف تازه بزند.
خبرنگاران کتاب در نمایشگاه کتاب تهران
برای خرید کتاب خبرنگاران، یارانه در نظر بگیرید
سید مهدی موسوی تبار شاعر و روزنامهنگاری که سابقه کار کتاب در روزنامهها و رسانههای مختلفی را در کارنامه دارد، به عنوان اولین مردِ این گزارش میگوید: مشکلات خبرنگاری کتاب به ۳ بخش تقسیم میشود: صنفی، خبری و سوم خود بازارِ کتاب. و متاسفانه هرکدام از این بخشها روی یکدیگر تاثیر میگذارند. یکی از نکات مهم این است که از مقطعی به بعد، نگاهی اغراقآمیز نسبت به کتاب و کتابخوانی در کشورمان به وجود آمد که فضا را غیرشفاف و حتی ملتهب کرد. یعنی مردم داشتند به طور عادی کتابشان را میخواندند اما به بهانه ترویج کتاب و کتابخوانی، کارهایی در کشور شد که سودی نداشتند و به واسطه آنها، کتابهایی در دستور کار رسانهها و تبلیغات قرار گرفتند. در آن شرایطِ هیجانی و جَوْزده، این کتابها دیده شده و پس از مدتی از چرخه توجه خارج شدند. یعنی ماندگار نبودند؛ در مدت کوتاهی پرفروش شده و سپس رها شدند. امروز دیگر کسی آن کتابها را به یاد نمیآورد.
وی افزود: مثلا کتابهای فهیمه رحیمی به نظرم جایگاهی در ادبیات ندارند یا یکسری کتابهای سفارشی حوزه دفاع مقدس که با تبلیغات زیاد و هیجانی به مردم عرضه شدند، امروز دیگر تاثیرگذاری چندانی ندارند. یعنی گذر زمان نشان داد که آن قدرت لازم را ندارند. خب بالاخره میزان تیراژ و میانگین قدرت خرید مردم را میدانیم و این اتفاقات، یک شوخی تلخ و آفت کار کتاب بودند. در حوزه مدیریت هم میتوانم بگویم که متاسفانه پاسخگو نبودن برخی مدیران حوزه کتاب و نشر برای ما خبرنگاران، مشکلآفرین است. یعنی یک تصمیمی گرفته میشود و با سلسله مراتب مدیریتی ابلاغ میشود. این دستور، تبدیل به دستورالعمل میشود اما از ما خبرنگاران پوشیده نگهش میدارند. بعد که کارها خراب میشود، اطلاعرسانی میکنند و میگویند فلان تصمیم را گرفتیم و جواب نداد. نمونهاش طرحهای تابستانه، بهاره، پاییزه یا زمستانه خانه کتاب است که هیچوقت شفاف نبودهاند. مثلا هیچوقت مشخص نشد چرا بلافاصله پس از نمایشگاه کتاب تهراتن در اردیبهشت، باید طرح تابستانه اجرا شود؟ وقتی مردم هرکتابی را که خواستهاند از نمایشگاه خریدهاند، دیگر در دو ماه تابستان چه احساس نیازی میکنند و اجرای تابستانه کتاب چه توجیه عقلی دارد؟
این روزنامهنگار درباره مساله حقوق و مزایا گفت: حقوق و مزایا که یک شوخی است. قطعا با کار در یک رسانه نمیتوان هزینههای زندگی را تامین کرد و شما باید در دو رسانه دیگر به عنوان حقالتحریر، پارهوقت، غیر مستقیم یا هرچه اسمش را میگذارید، کار کنید. خبرنگار کتاب نباید بخش زیادی از حقوقش را برای خرید کتاب صرف کند. دیگر، این حوزه تخصصی اوست و نباید به خاطر کتابهای مربوط به کارش هزینه کند. شما به عنوان خبرنگار کتاب، در مقطعی مجبور میشوید کتابی را که دوست ندارید بخوانید تا دربارهاش نقد بنویسید یا مصاحبه کنید. بنابراین نباید ناچار باشید آن را بخرید. بنابراین پیشنهادی که در این باره به نظرم میرسد این است که یارانهای را برای خرید کتاب خبرنگارانِ حوزه کتاب در نظر بگیرند که بهتر و راحتتر به کتابها دسترسی داشته باشد.
خبرنگاری کتاب با روزنامهنگاری ادبی تفاوت دارد
دومین مرد خبرنگار این گزارش، فرزاد گمار از خبرگزاری ایسنا است که مدت کوتاهی است، با تغییر حوزه دست از تولید خبر در حوزه کتاب کشیده است. گمار هنگام گفتگو میگوید: شما که خودتان مسائل را میدانید اما مهمترین سختی کار در حوزه کتاب این است که میبینی در حوزهای که چند سال است داری در آن کار میکنی، اتفاقات خوشآیند خیلی کم رخ میدهد. وقتی میبینی کتابها خوانده نمیشوند، وقتی میبینی در مورد مشکلات صحبت میکنی و به طور جدی موضوع سانسور یا ممیزی را مطرح میکنی اما گشایشی ایجاد نمیشود، وقتی میبینی که گرانی کاغذ باعث میشود کتابها خریده و خوانده نشوند، و وقتی که هیچ رشدی نمیبینی؛ به این نتیجه میرسی که کارت مفید نیست و این، انگیزهات را کم میکند. بیشترین و مهمترین مسالهای که برای من در این کار وجود داشت، همین رفعنشدن مشکلات و عدم ایجاد تغییر بود. سالها در حوزه کتاب کار کردم ولی دیدم اتفاقی نیافتاد؛ در بحثهای اجرایی و دولتی که مربوط به وزارت ارشاد بود – یعنی مشکلاتی بودند که خود مسئولان ارشاد هم بعضا آنها را قبول داشتند- و چه دیگر حوزههایی که به دولت هم مربوط نمیشوند. خب این وضعیت، ایجاد بیانگیزگی میکند و باعث میشود احساس کنی که داری حرفهای پوچ و بیفایدهای میزنی. به بیان ساده، این همه سال خودت را سرِ کار گذاشته و معطل کردهای!
وی در ادامه گفت: خواندن کتاب، خودش امری زمانبر است و تو به عنوان خبرنگار، باید این را برای خودت تعریف کنی که خبرنگارِ کتاب هستی یا یک روزنامهنگار ادبی؟ باید بدانی که کار روزنامهنگاری ممکن است به قدری وقتت را پر کند که فرصت نکنی کتاب بخوانی!
خبرنگار سابق حوزه کتاب خبرگزاری ایسنا در ادامه و درباره موضوع حقوق مالی خبرنگاران گفت: نمیدانم گفتنش فایده دارد یا نه. این موضوع حقوق خبرنگاران را دیگر این روزها هم ما میدانیم هم مسئولان فهمیدهاند؛ حتی مردم عادی هم میدانند که ما حقوق مناسبی نداریم. من شخصا با استخدام و بستن قرارداد ثابت و مادامالعمر موافق نیستم. چون این شغل، یک آزادی و فراغ بال میطلبد که شاید با آن قراردادهای محکم و سفت و سخت حاصل نشود. یعنی چنان قراردادهایی باعث جمود خبرنگار میشود. بنابراین بستن قراردادهای ۳۰ ساله با خبرنگاران، دغدغهام نیست اما آن حداقلها و پرتکلی که باید رعایت شود هم وجود ندارد و خبرنگاران جزء ضعیفترین اقشار جامعه هستند که اتفاقا میتوانند خیلی تاثیرگذار باشند ولی به دلیل وجود همین شرایط، نیستند. به خاطر همین وضعیت است که هرکسی میتواند خودش را جای خبرنگار جا بزند؛ یا جای آدمهایی که در این حوزه تحصیل کردهاند. این روزها، افرادی را با حقوق کم وارد کار خبر میکنند به آنها یاد میدهند جه چطور میتوانند درآمد بیشتری داشته باشند که ترجیح میدهم با کنایه این مشکل را مطرح کنم و بیشتر از این بازش نکنم.
گمار در پایان گفتگو گفت: الان برای یک سفر به مناطق محروم، به خلخال آمدهام و از نزدیک شاهد محرومیت و افتضاح مدیریتی هستم.
سرویس کتاب میتواند کیفیت و فکر را حفظ و تقویت کند
آخرین گفتگوی این گزارش هم برای داشتن نگاه جامع به موضوع، با پژمان موسوی عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران انجام شد و موسوی گفت در مصاحبه از دید خبرنگاران کتاب و مسائل صنفی به سوالات پاسخ میگوید. او گفت: انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، تازه تشکیل شده و کمتر از یک سال است که شروع کردیم. تازه در حال تثبیت موقعیت خودمان هستیم. اما در همین مدت کوتاه، مراجعات زیادی داشتیم و تقریبا همه بچههایی که در رسانهها کار میکنند، اعم از دولتی و غیردولتی مشکل بیمه دارند؛ به ویژه بچههای خبرنگار کتاب. خیلی از مدیران و کارفرمایان زیر بار بیمه بچهها نمیروند و قراردادها اصولا کوتاه بسته میشوند. مساله اصلی بچهها، نداشتن امنیت شغلی است؛ به ویژه بین بچههایی که در روزنامهها کار میکنند. هر روز قیمت کاغذ ایجاد مساله میکند یا زمانی گفته میشود که کاغذ نیست. به همین ترتیب روزنامه بسته میشود. این مشکل، بین بچههای کتاب بیشتر است چون از طرف نهادهای مختلف، کمتر به آنها توجه میشود.
وی در ادامه مصاحبه گفت: بچههای خبرنگار سینما حداقل به واسطه رونقی که در سینما و کار تصویر میبینیم، چه از طرف تهیهکنندهها چه دیگر عوامل سینما، سوژه کار دارند. اما بچههایی که در حوزه کتاب یا رسانه مشغول به کار هستند، یا در مطبوعات کاغذی قلم میزنند مشکلات بیشتری دارند. خود سوژه هم یک مشکل بزرگ است که نباید از آن غافل شد یعنی نفسِ مساله کتاب. بازار نشر مشکلات زیادی دارد و قیمت کتاب به واسطه قیمت ارز و کاغذ بالا و پایین میشود. مهمتر از همه اینها مشکلاتی است که نویسنده دارند؛ سانسور و دیگر بحثهایی که میدانیم. همه اینها باعث شدهاند تا حوزه کتاب با مشکل روبرو باشد.
موسوی گفت: هر رسانه مشکلاتی دارد. رسانهایها قرار است روایتگر بحرانهای جامعه باشند اما خودشان بحرانزدهاند و در چنین وضعی ما بحرانزدهها میخواهیم با اهالی حوزه کتاب همدردی و همدلی کنیم که بحرانزدهتر هستند. با این همه، فکر میکنم کار خبرنگاران حوزه کتاب، نسبت به دیگر حوزهها یک تعمیق بیشتری دارند. یعنی بچههایی عمقی و اهل فکر هستند. دلیلش هم روبرو بودنشان با کتاب است و نمیتوان آنها را در گروه افراد سطحی طبقهبندی کرد.
عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران ادامه داد: اگر بتوانیم از سختیها و گردنه دشواری که این روزها در حال عبور از آن هستیم، گذر کنیم واقعا این خبرنگاران حوزه کتاب هستند که میتوانند تاثیرگذار باشند چون صاحب نگاه و نظرگاه هستند. این بچهها میتوانند کمک کنند و همچنان امیدوارم به بچههای حوزههای دیگر امید بدهند و پرچمداری کنند. در این روزهای سخت که رسانههای داخلی ضعیف شدهاند، ما باید حداقل کارمان را درست انجام بدهیم و اصطلاحا کم نگذاریم. بنابراین سرویس کتاب میتواند کیفیت و فکر را حفظ و تقویت کند.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |